English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6411 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
silver standard U استاندارد نقره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
silver U نقره پوش کردن نقره فام شدن
silvers U نقره پوش کردن نقره فام شدن
ieee U سیستم استاندارد شبکه Token Ring که توسط IBM به صورت استاندارد بیان شده
document U روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
documented U روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
documenting U روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
international standards organization U طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
POSIX U استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود
extends U گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extend U گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extending U گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
PHIGS U برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
source U استاندارد IEEE , IBM وغیره IBM و غیر IBM نوع Taken Ring امکان استاندارد bridge می دهند تا داده را ردو بدل کنند
silver U نقره
argent U نقره
silver plate U اب نقره
argentum U نقره
argentine U نقره
silvers U نقره
silvering U اب نقره
silversmith U نقره ساز
silver bar U شمش نقره
silverware U نقره الات
silverware U فروف نقره
silver nitrate U نیترات نقره
silversmiths U نقره کار
silversmiths U نقره ساز
silversmith U نقره کار
silver vessels U فروف نقره
silverer U نقره کار
silveriness U نقره فامی
silvern U نقره فام
silver spoon U قاشق نقره
silver plate U فرف نقره
silver plate U نقره اندود
silver foil U ورق نقره
silver extraction U استخراج نقره
shiner U پول زر یا نقره
silvery U نقره فام
queen of night U سیم نقره
argentiferous U نقره دار
argentation U نقره کاری
conductive silver U نقره هادی
silver medals U مدال نقره
hessite U تلورید نقره
silver medals U نشان نقره
silver <adj.> U رنگ نقره ای
ingots silver U نقره شمش
argentometer U نقره سنج
argentous U نقره دار
silver medal U نشان نقره
argentation U اب نقره دادن
electrolytic silver refining U الکترولیز نقره
flat silver U فروف نقره
argentometry U نقره سنجی
desilverize U نقره گرفتن از
silver medal U مدال نقره
argent U پول نقره
impure nitric acid U تیزاب نقره
vase U گلدان نقره وغیره
vases U گلدان نقره وغیره
bullion U شمش طلا و نقره
silver fox U روباه نقره فام
silver standard U واحد پول نقره
silverfish U انواع ماهیان نقره فام
drachmae U پول نقره یونان باستان
krone U مسکوک نقره دانمارک و نروژ
drachma U پول نقره یونان باستان
silvern U دارای صدای نقره سیمین
groat U سکه نقره چهار پنسی
free silver U مقدار نقره ازاد یک مسکوک
drachmas U پول نقره یونان باستان
rupee U واحد پول نقره هندوستان
bonanza U رگه بزرگ طلا یا نقره
bonanzas U رگه بزرگ طلا یا نقره
rupees U واحد پول نقره هندوستان
platinum blonde U دارای موی نقره فام
galvanizes U با برق اب طلا یا نقره دادن به
galvanize U با برق اب طلا یا نقره دادن به
galvanising U با برق اب طلا یا نقره دادن به
galvanises U با برق اب طلا یا نقره دادن به
lunar caustic U نیترات نقره بفرمول 3NO Ag
galvanised U با برق اب طلا یا نقره دادن به
ODI U واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
thaler U یکنوع سکه بزرگ نقره المانی
plating U اب نقره یااب طلا روکش کاری
white crappie U ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
sodium U فلز نرم ومومی شکل نقره فام
silver thread U نخ های زربفت یا نقره ای [این نوع نخ در بعضی قالیچه ها جهت تزئین در بافت فرش بکار می رود.]
gold lace [braids] U گلابتون [نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
silver star U نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
modulus U استاندارد
standard U استاندارد
canonical U استاندارد
standards U استاندارد
high and dry <idiom> U استاندارد
metallic thread U نخ زربفت [اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
standards of living U استاندارد زندگی
standard solution U محلول استاندارد
atmospheres U اتمسفر استاندارد جو
atmosphere U اتمسفر استاندارد جو
standard specification U دستورات استاندارد
standard specification U مقررات استاندارد
magnetic standard U اهنربای استاندارد
standardizing U استاندارد نمودن
standardizes U استاندارد نمودن
standardize U استاندارد نمودن
standardization U استاندارد سازی
standardising U استاندارد نمودن
standardises U استاندارد نمودن
table lamp U لامپ استاندارد
standardised U استاندارد نمودن
traditional chess U شطرنج استاندارد
substandard U زیر استاندارد
standard section U پروفیل استاندارد
standard of living U استاندارد زندگی
standard pascal U پاسکال استاندارد
nonstandard U غیر استاندارد
standard pitch U گام استاندارد
standard ohm U اهم استاندارد
standardized U استاندارد شده
standard interface U رابط استاندارد
standards U استاندارد همگون
standard interface U واسطه استاندارد
standard function U تابع استاندارد
standard price U قیمت استاندارد
normal temperature and pressure U شرایط استاندارد
standard U استاندارد همگون
standard error U خطای استاندارد
standard rate U نرخ استاندارد
standard temperature and pressure U شرایط استاندارد
basic standard cost U قیمت استاندارد
standard cell U پیل استاندارد
standard condition U شرایط استاندارد
secondary standard U استاندارد ثانویه
dialect U ی در زبان استاندارد
resistance standard U مقاومت استاندارد
standard resistor U مقاومت استاندارد
boilerplate U متن استاندارد
dialects U ی در زبان استاندارد
standard class U درجه استاندارد
standard measure U اندازه استاندارد
standard costs U هزینههای استاندارد
standard atmosphere U اتمسفر استاندارد
standard bar U میله استاندارد
frequency standard U استاندارد فرکانس
basic standard U استاندارد اولیه
standard candle U شمع استاندارد
primary standard U استاندارد اولیه
standard conversion factor U ضریب تبدیل استاندارد
standard heat of formation U گرمای تشکیل استاندارد
standard hydrogen electrode U الکتورد هیدروژن استاندارد
NDIS U واسط دستور استاندارد
standard oil company U استاندارد اویل کمپانی
standard oxidation potential U پتانسیل اکسایش استاندارد
standard penetration U ازمایش نفوذی استاندارد
standard electrode potential U پتانسیل الکترود استاندارد
standard oil company U شرکت نفت استاندارد
data encyption standard U استاندارد حفافت داده
mnemonic U استاندارد اختصار کلمه
clark U پیل استاندارد کلارک
up to par/scratch/snuff/the mark <idiom> U متناسب با استاندارد طبیعی
primary standard grade U خلوص استاندارد اولیه
ansi U کدهای استاندارد ANSI
ieee U واسط استاندارد IEEE
ambient quality standard U استاندارد کیفیت پرمون
cut the mustard <idiom> U به حد استاندارد لازم رسیدن
calibration U مین یک بررسی استاندارد
pop up menu U منوی غیر استاندارد
standard electrode potential U پتانسیل استاندارد الکترود
standard product cost U ارزش تولید استاندارد
international standard atmosphere U اتمسفر استاندارد بین المللی
feed back U اخذ اطلاعات ومقایسه ان با استاندارد
raunchier U پست تر از استاندارد یا میزان متداول
standard U عیار قانونی استاندارد مقرر
dif U استاندارد مخصوص فایلهای داده
current standard cost U هزینه استاندارد و مورد قبول
stp U pressure temperatureand standardشرایط استاندارد
standard free energy of formation U انرژی ازاد تشکیل استاندارد
raunchy U پست تر از استاندارد یا میزان متداول
ieee U استاندارد مون Token Bus
calibrating standard U تنظیم شده به صورت استاندارد
raunchiest U پست تر از استاندارد یا میزان متداول
ntp U pressure temperatureand normalشرایط استاندارد
nibbling U نصف طول بایت استاندارد
nibbles U نصف طول بایت استاندارد
nibbled U نصف طول بایت استاندارد
nibble U نصف طول بایت استاندارد
standards U عیار قانونی استاندارد مقرر
metric U اندازهای استاندارد یامعیارمتری متری
nybble U نصف طول بایت استاندارد
international organisation for standard U موسسه بین المللی استاندارد
RJ connector U استاندارد عمومی اتصال چهارسیمی
per standard compass U برحسب قطب نمای استاندارد
ton U واحد استاندارد وزن در سیستم متریک
standardize U مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
bogeys U گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
FTAM U روش استاندارد ارسال فایل OSI
army standard score U نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
standardising U مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
Recent search history Forum search
1silversi
1Finally, standard notation is used throughout, with clarifications provided as needed.
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com